مذهبی@سرگرمی@درسی
مذهبی@سرگرمی@درسی

مذهبی@سرگرمی@درسی

حالشو ببر

لحظه ای درنگ (احادیث مرگ)


دوستای ندیده خوبم سلام
در این پست میخواهم چندتا حدیث براتون بزارم که اول خودم متزکر شوم بعد شما
با محوریت
مرگ

پیامبر خدا صلى‏ الله ‏علیه و ‏آله و سلّم :

هرگاه یکى از شما بمیرد ، قیامتش بر پا شود . پس خدا را چنان بپرستید که گویى او را مى‏بینید و هر لحظه از او آمرزش بخواهید.

امام على علیه‏ السلام:

به فرزند بزرگوارش امام حسن علیه‏السلام: فرزندم ، بسیار به یاد مرگ باش و به یاد آنچه در آن افتى و پس از مرگ به سوى آن کشانده شوى ، تا آن گاه که بر تو درآید ، با تمام توان در برابرش آماده و کمر خود را براى آن بسته باشى ، نه آن که ناگهان بر تو در آید و نَفَست را ببُرد .

امام على علیه‏ السلام:

در پاسخ به سؤالى درباره آمادگى براى مرگ- : به جا آوردن واجبات و دورى کردن از حرام‏ها و فرا گرفتن خوى‏هاى نیک . با رعایت این امور ، دیگر آدمى را چه باک که او به سراغ مرگ رود یا مرگ به سراغش آید. سوگند به خدا ، که پسر ابى طالب را باکى نیست که خود به سراغ مرگ رود ، یا مرگ به سراغ او آید .

امام باقر علیه السلام:

خداوند تبارک و تعالی چون بنده ای را دوست دارد در بلا و مصیبتش غرقه سازد و باران گرفتاری بر سرش فرود آرد و آنگاه که این بنده خدا را بخواند فرماید: لبیک بنده ی من! بی شک اگر بخواهم خواسته ات را زود اجابت کنم می توانم اما اگر بخواهم آن را برایت اندوخته سازم این برای تو بهتر است.

امام على علیه السلام :

در شگفتم از کسی که می بیند هر روز از جان و عمر او کاسته می شوذ، امّا برای مرگ آماده نمی شود.

امام صادق علیه السلام :

یاد مرگ، خواهش هاى نفس را مى میراند و رویشگاه هاى غفلت را ریشه کن مى کند و دل را با وعده هاى خدا نیرو مى بخشد و طبع را نازک مى سازد و پرچم هاى هوس را درهم مى شکند و آتش حرص را خاموش مى سازد و دنیا را در نظر کوچک مى کند.

امام باقر علیه السلام:

کار خیر و صدقه، فقر را مى ‏بَرند، بر عمر مى ‏افزایند و هفتاد مرگ بد را از صاحب خود دور مى ‏کنند.

دانشگاه انتظار

دانشگاه انتظار بعد از 1300 سال همچنان دانشجو می پذیرد.

متاسفانه این دانشگاه هنوز 313 فارغ التحصیل هم نداشته است.

این دانشگاه در تمام شبانه روز از شما آزمون به عمل می آورد .

مدارک لازم برای ثبت نام :

1 . ترک گناه و انجام واجبات

2 . نماز اول وقت 

3 . ولایت مداری

4 . دائم الوضو بودن

5 . دلی پر از ثواب و قلبی آکنده ازیاد خدا داشتن

به امید قبولی همه ی ما در این دانشگاه

التماس دعا

«اللهم عجل لولیک الفرج»

رسم عاشقی




توبه نامه شهید 13 ساله/ افسوس که تو کجا و من کجا؟

توبه نامه شهید 13 ساله/ افسوس که تو کجا و من کجا؟

 

این عکس نوجوان 13 ساله کرجی شهید علیرضا محمودی پارساست که چند روز قبل از شهادتش گرفته شده که معصومیتی خاص رو تداعی می کنه چند فرازی از توبه نامه ی ایشون رو اینجا ذکر می کنیم؛ فقط قبل از خوندن یادمون باشه که این توبه نامه کسی است که هنوز به سن تکلیف نرسیده ولی نگران ترک اولی هایی است که ازش سر زده

بار خدایا از کارهایی که کرده ام به تو پناه می برم از جمله :
  • از این که حسد کردم
  • از این که تظاهر به مطلبی کردم که اصلاً نمی دانستم
  • از این که زیبایی قلمم را به رخ کسی کشیدم
  • از این که در غذا خوردن به یاد فقیران نبودم
  • از این که مرگ را فراموش کردم
  • از این که در راهت سستی و تنبلی کردم
  • از این که عفت زبانم را به لغات بیهوده آلودم
  • از این که در سطح پایین ترین افراد جامعه زندگی نکردم
  • از این که منتظر بودم تا دیگران به من سلام کنند
  • از این که شب بهر نماز شب بیدار نشدم
  • از این که دیگران را به کسی خنداندم، غافل از این که خود خنده دارتر از همه هستم
  • از این که لحظه ای به ابدی بودن دنیا و تجملاتش فکر کردم
  • از این که در مقابل متکبرها، متکبرترین و در مقابل اشخاص متواضع، متواضع تر نبودم
  •  
  • از این که زبانم گفت بفرمایید ولی دلم گفت نفرمایید....
  •  
  • از این که نشان دادم کاره ای هستم، خدا کند که پست و مقام پستمان نکند
  • از این که ایمانم به بنده ات بیشتر از ایمانم به تو بود
  • از این که منتظر تعریف و تمجید دیگران بودم، غافل از این که تو بهتر از دیگران می نویسی و با حافظه تری
  • از این که در سخن گفتن و راه رفتن ادای دیگران را درآوردم
  • از این که پولی بخشیدم و دلم خواست از من تشکر کنند
  • از این که از گفتن مطالب غیر لازم خودداری نکردم و پرحرفی کردم
  • از این که کاری را که باید فی سبیل الله می کردم نفع شخصی مصلحت یا رضایت دیگران را نیز در نظر داشتم....
  • از این که نماز را بی معنی خواندم و حواسم جای دیگری بود، در نتیجه دچار شک در نماز شدم
  • از این که بی دلیل خندیدم و کمتر سعی کردم جدی باشم و یا هر کسی را مسخره کردم
  • از این که ” خدا می بیند ” را در همه کارهایم دخالت ندادم
  • از این که کسی صدایم زد اما من خودم را از روی ترس و یا جهل، یا حسد و یا … به نشنیدن زدم